سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سخن در بند توست تا بر زبانش نرانى و چون گفتى‏اش تو در بند آنى ، پس زبانت را چنان نگهدار که درمت را و دینار . چه بسا سخنى که نعمتى را ربود و نقمتى را جلب نمود . [نهج البلاغه]

ع*ش*ق

 
 
.......(دوشنبه 88 تیر 8 ساعت 7:49 عصر )

ای یار نازنینم که هستی یک فرشته

فدای اون چشمون پر از امید و عشقت

همدم من تو بودی تو روزای بی کسی

توشادی و تو غصه تو عمق دلواپسی

عکس قشنگت حالا کنار من تو قاب

نوشتت ُ یادمه واسم طلای ناب

میخوام اینو قاب کنم بذارمش تو موزه

تا که همه ببینن دوستی با تو چه خوبه

هرگز یادم نمیره خوبی هایی که کردی

برای خنده من چه خنده هایی کردی

درسته که همیشه من غرق فکرام بودم

اما به جون خودم کلی خاطر خوات بودم

اگه یه روزی مد شد آهنگ بی وفایی

ولی تو فراموش نکنی لحظه آشنایی

چه نقش نازی داشتی تو قصه زندگیم

فدای اون وجودت بودی برام بهترین

آدمای بی ریا خیلی کمن تو دنیا

یا اوج آسمونن یا پشت ماه یا دریا

اما نبودی بین کهکشون و ستاره

من تو رو پیدا کردم بذار بکن محاله

تو هفت آسمونم مثل تو پیدا نمیشه

میخوام بگم پیشم بمون ولی نگو نمیشه




 
لیست کل یادداشت های وبلاگ?
 




بازدیدهای امروز: 13  بازدید

بازدیدهای دیروز:44  بازدید

مجموع بازدیدها: 186827  بازدید


» لینک دوستان من «
» لوگوی دوستان من «
» فهرست موضوعی یادداشت ها «
» آرشیو یادداشت ها «
» اشتراک در خبرنامه «