روز زن مبارک باد...
با دادن یک هدیه خود را یک سال بیمه بدنه و اعصاب کنید!
مادرجون این دسته گل تقدیم تو،به شرط اونکه تو خودت گل باشی و من خاک زیر پات
درزیباترین واژه بر لبان آدمی واژه مادر است. زیباترین خطاب مادر جان است. مادر واژه ایست سرشار از امید و عشق. واژه ای شیرین و مهربان که از ژرفای جان بر می آید. روزت مبارک مادر
زن هستی ساز و نظم ده و مهر گستر است ســـــــــــرچشمهء محبت و الطاف داور است بهر صفا و لطف خـــــــــــدا عشق مظهر است بعد از خـــــــدا به سجده بوَد زآنکه مادر است
به یاد می آورم لحظه های فراز را که صدای او اعتبارم می بخشید و لحظه های نشیب را که اعتمادم به یاد می آورم افرای افراشته ای را به یاد می آورم مادرم را ...
آسودگی از محن ندارد مادر آسایش جان و تن ندارد مادر دارد غم و اندوه جگر گوشه خویش ورنه غم خویشتن ندارد مادر
می دونی فرق روز پدر با روز مادر چیه ؟
روز مادر طلا فروشی ها شلوغ می شه
اما روز پدر جوراب فروشی ها ..
می دونی شباهشتون چیه ؟
پول هر دو از جیب بابا می ره
مثِ یه سایه داری گم می شی آروم آروم، روی جاده
با خودم می گم کاشکی بباره بارون، اما چه فایده؟
بغضمو می ریزم تو چند حرف ساده...
دوستت دارم
مگه میشه نباشی تو حریر خاطرم
مگه میشه نگذری از کنار پنجره ام
مگه میشه بی هوات لحظه ای نفس کشید
مگه میشه بی چشات رنگ خوشبختی رو دید
سکوتی بود بر قلبم که با آن میزدم فریاد اگر از شهر غم رفتی مرا هرگز مبر از یاد
چه زیباست به یاد تو با چشمهای خسته گریستن چه زیباست همیشه در تنهایی تو را حس کردن چه زیباست در خیال با تو زندگی کردن عزیزم نام تو بر قلبم خالکوبی شده تا فراموشت نکنم . نازنین من همچون نفس کشیدن تو را بخاطر می سپارم. یک روزه دیکه هم بدون تو گذشت
بیشتر مردان موفقیتشان را مدیون زن اولشان هستند و زن دومشان را مدیون موفقیتشان!
دختر خوب تو دنیا مثل دانیاسور میمونه که نسلش منقرص شده ولی پسر خوب مثل سیمرغ ه که از همان اول هم افسانه بوده
می دونی امار ازدواج درچه حیونی بیشتر است توحلزون چون هم خونه داره هم ماشین
ازدواج مثل دستشویی می مونه .. اونایی که تو هستن می خوان بیان بیرون .. اونایی که بیرون هستن این پا اون پا می کنن برن تو
در این بازار نا مردی به دنبال چه می گردی نمی یابی نشان هرگز تو از عشق و جوانمردی برو بگذر از این بازار از این مستی وطنازی اگر چون کوه هم باشی در این دنیا تو می بازی
ترکه و رشتیه میرن جهنم . رشیته می پرسه چه جوری مردی؟ ترکه میگه از سرما تو چی ؟ میگه من از تعجب ! رفتم خونه دیدم زنم خوابیده همه جا رو گشتم ، توی اتاق ، زیر تخت ، توی انباری ، توی کمد ، خلاصه دیدم هیچ کس نیست از تعجب سکته کردم ترکه گفت : خاک بر سرت اگه توی فریزر رو می گشتی نه من می مردم نه تو
فال حافظ، نیت کن!
...
...
...
...
به جهنم گر غمت پایان ندارد
به درک گر سرت سامان ندارد
بخندم من به این دنیای فانی
که ضایع تر از این امکان ندارد
حافظ می خواد بگه تو خوشبخت می شی، یه کم عصبانیه! منظوری نداره!
هر زنی دو مرد را دوست دارد.
یکی ساخته تخیلات اوست، و دیگری هنوز به دنیا نیامده!
دل تو اولین روز بهار... دل من آخرین جمعه سال... و چه دورند و چه نزدیک به هم!
قصه ی عشق من و تو به قشنگی خیاله
من و تو ماهی و آبیم که جداییمون محاله
چند تا توله سگ برای باباشون تولد می گیرن روی کیک می نویسن: پدرسگ! تولدت مبارک!
می شود ای دوست آیا آن نگاهت را خرید ؟
یا برای آسمان ها روی ماهت را خرید؟
من دلم لبریز از آشوب و زنگار رو غم است
می شود آیینه وش یه لحظه آهت را خرید؟
اگه خرابی خرابتم
اگه مستی شرابتم
اگه هستی کنارتم
اگه نیستی به یادتم
اگر باغ نگاهم پر ز خار است ، گلم تاراج دست روزگار است، به چشمانت قسم با بودن تو ، زمستانی ترین روزم بهار است.
عاشق آن نیست که عشق تکه کلامش باشد. عاشق آن است که وفاداری مرامش باشد.
زندگی درک همین امروز است . ظرف دیروز پر از بودن توست . شاید این خنده که امروز دریغم کردی ، آخرین فرصت همراهی ماست.
رو ساحل سرخ دلت اسم کسی رو حک نکن
به اینکه من دوستت دارم حتی یه لحظه شک نکن...
پروانه نمی میرد تا گل به بغل دارد
این سینه نمی میرد تا عشق تورا دارد.
اگه بگم خرابتم قول میدی تعمیرم کنی؟
ای نگاهت رونق فردای من ، در تو معنا می شود دنیای من
ای کلامت بهترین اثبات عشق ، با تو ماندن آرزوی رویای من .
وقتی اشکهایم بر روی زمین ریخت تو هرگز ندیدی که چگونه می گریم . تو دلم را با بی کسی تنها گذاشتی و چشمانم را به انتظار نگاهت گریان گذاشتی.
لبریزتر از هزار پیمانه شدیم دیوانهتر از هزار دیوانه شدیم دیدیم گلی به روی ما میخندد از پیله درآمدیم و پروانه شدیم
سیل دریا دیده هرگز بر نمی گردد به جوی
نیست ممکن هرکه عاشق شد دگر عاقل شود .
خیال می کردی قلب من تاب شکستن نداره منتظری بازم دلم پیش دلت کم بیاره مرام من تو عاشقی یکدلی و صداقته وقتی میگم نوکرتم این آخر رفاقته .
در پاسخ نامه ام گل یخ دادی
هربار مرا وعده دوزخ دادی
یک بار برو کلاس خیاطی عشق
شاید که خدا کرد و به ما نخ دادی